در حالی که فتاوای اخیر چند مفتی وهابی برای حمله به ضریح مقدس سیدالشهدا(ع) موجی از خشم و انزجار در جهان اسلام به وجود آورده، پروفسور رشید حافظوویچ، استاد دانشگاه علوم اسلامی سارایوو، در یک افشاگری تکاندهنده از نقش وهابیت برای پایان دادن به فرهنگ اسلامی در بوسنی و اروپا پرده برداشت.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در حالی که جنگ خونین بوسنی و هرزگوین پس از نسلکشی دهها هزار مسلمان و شهادت شماری از هموطنانمان سرانجام به پایان رسید، پس از این جنگ عوامل وهابیت با بهرهمندی از دلارهای نفتی سعودی، نفوذ فرهنگی گستردهای را در این کشور انجام دادند و بنا بر این مقاله که در روزنامه «اسلوبوجنیه» ـ چاپ سارایوو ـ منتشر شده است، آنها در حال ادامه پروژه ناتمام جنایتکاران صرب را در ذبح اسلام در بوسنی هستند.
در این مقاله آمده است: هر تمدن، تراژدی مختص به خود را دارد؛ تزلزلها و سقوطها. تمدن اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما بزرگترین تراژدی که ممکن است برای مسلمانان اتفاق بیفتند، سال 1746 به وقوع پیوست، وقتی که دیوانهای از شهر نجده به نام «محمد بن عبدالوهاب» با فالانژهای خود که خواهان قتل، غارت و خونریزی بودند، جهادی رسمی را علیه تمامی مسلمانان اعلام داشت. جهادی که هدفش بازگشت به نوعی از اسلام بود که تنها اینها آن را میفهمیدند و خود را وارثش میدانستند، نه اسلامی که از ریشههایش و زندگی پیامبر رحمت نشأت گرفته باشد.
با وجودی که خود اعلان جهاد از سوی وهابیون را نمیتوان عملی قابل صرف نظرکردن پنداشت، بعد از آن شاهد کشتارها و قتلعامهای وحشتناکی هستیم که فالانژهای وهابی در سال 1802 در کربلا مرتکب شدند. جایی که هزاران مسلمان به قتل رسیدند، مورد هتک حرمت قرار گرفتند و حتی مساجد، مقبرهها و گورستانهایشان نیز از حملات این گروه در امان نماند. بلافاصله کمی بعد از آن کشتار طائف در سال 1803 به وقوع پیوست تا سپس نوبت به مکه و مدینه برسد. در تمامی این قتل عامها و کشتارها حتی زنان و کودکان و یا افراد سالخورده مستثنی نشدند. شمشیر وهابیت هزاران شهر مسلمان نشین را از بین برد و هزاران مسلمان را در خون خود غلتانید.
در مورد تمامی این اتفاقها شاید هیچ چیز عجیب و غیرمعمول نمینمود اگر وقوع آنها به هزاران سال قبل بازمی گشت. اما وهابیت ـ متأسفانه ـ امروز نیز قسمتی از مسائل روزمره ما شده است. درست در زمانی که مسلمانان بوسنی تصور میکنند که توانستهاند با تحمل سختیهای جنگ و رفع تجاوز متجاوزین صرب به هر نحو ممکن کشوری به نام بوسنی و هرزگوین را روی پاهای خود نگه دارند، یک سیاهی جدید که به شدت خطرناکتر و وحشتناکتر است، در این هیاهوی هرروزه تعرض به مسلمانان، در حال فراگیر شدن است. اکنون در حالی که جمعیت مسلمانان بوسنی به اندازهای کاهش یافته که شاید دیگر نتوان آنان را حتی به عنوان یک قومیت به شمار آورد و یا به مقاومت آنها در صورت تجاوزی دوباره امیدوار بود، ویروسی جدید و کشنده مسلمانان این منطقه را تهدید میکند که همان مسئله وهابیت است.
وهابیت در واقع بهترین چیزی است که میتواند سناریوی ناتمام کاراجیچ ـ ملادیچ (دو جنایتکار جنگ بوسنی) را تکمیل نماید و کاری را که این دو، در طول دوران تجاوز موفق به انجامش نشدند، یعنی از بین بردن اسلام در بوسنی، به اتمام برسانند. وهابیها از شرق و غرب، از عربستان سعودی و یا از مراکزی قدرتمند در اروپا، همانهایی هستند که نقش بدون افتخارشان را در جنگ بوسنی به خوبی به یاد داریم و بدون هیچ گونه اشتباهی میدانیم. این زاده همان مثلث سیاسی مسکو، لندن و پاریس است که در تمام دوران اعلام استقلال بوسنی در سال 1991 با فشار بر این کشور مسلماننشین، شرایط را به گونهای رقم زدند تا امروز دیگر امکان نفس کشیدن برای بوسنی عملا از بین رفته باشد. اینها دیروز حق دفاع از خود را از مردم بوسنی سلب کردند و امروز نیز وهابیت را به سوی بوسنی روانه ساختهاند تا بوسیله این سلاح مخفی خود هرچه سریعتر و البته راحتتر مسلمانان بوسنی را از بین ببرند. با این کار اروپا موفق خواهد شد تا مسئله حضور مسلمانان در این قاره را که امروزه بیش از هر زمان دیگر در حال شکلگیری و ریشه دواندن است به طور کل منتفی نماید. اما این اتحاد نانوشته وهابیون با برخی مراکز قدرتمند غربی نیز چیز تازهای نیست. سال 1865 را به خاطر بیاوریم و توافقهای بریتانیا با فالانژهای سعودی ـ وهابی.
بدین ترتیب بعد از مسلمانان چچن، به عنوان یک گروه از مسلمانان که با آداب و رسوم خود زندگی میکنند، مسلمانان بوسنی و هرزگوین دیگر مردمی هستند که هدف وهابیت قرار گرفته اند. وهابیونی که قادر به تحمل فرهنگ و سنت اسلامی مردم بوسنی نیستند و نزدیکی این مردم به تصوف، وجود تفاسیر معنوی و ادبیات عرفانی را در این کشور برنمی تابند، اینک به سرزمین بوسنی و هرزگوین رسیده اند تا با هر آنچه که در توان دارند آخرین آثار سنت اسلامی را در اروپا نابود کنند. مساجد، مقبرهها، تکیهها، مزارهای مسلمانان و چیزهایی از این دست مورد هدف وهابیت واقع شدهاند. به بیان دیگر، وهابیها هرآنچه که با قرائت منحصر به فرد خودشان از اسلام تطابق ندارد را از بین میبرند. وهابیون پیش از این نیز زانوی اسلام را مورد هدف قرار داده بودند و هر چه که از زمان پیامبر اسلام برای مسلمانان محترم شمرده میشد را نابود کردند. وهابیها هرکجا که رسیدند دست به چنین اعمالی زدند. آنچه که اکنون در عراق، افعانستان و چچن رخ میدهد، همه و همه نتیجه اعمال وهابیهاست. با ورودشان اعلام میکنند که قصد کمک به مسلمانان را دارند اما در حقیقت چیزی که بعد از آنها باقی میماند، خون و خونریزی و قتل و کشتار است.
وهابیت اکنون برای بوسنی و مسلمانانش نقشهها کشیده است. اما مهمتر از همه آنکه این بار آنها به سراغ بچههایمان رفته اند تا در قالب افرادی بشر دوست که کمکهای بشردوستانه برایمان آوردهاند، روح و قلب ما را از آن خود کنند.
آنها اکنون در میان ما هستند و از طریق ازدواج با دخترانمان در شهرها و روستاها و با نفوذ در فرهنگمان میخواهند سنت و فرهنگ اسلامی مردم بوسنی را از بین ببرند. وهابیها به رسانهها نفوذ کردهاند، در مراکز آکادمیک و مذهبی ما حضور دارند، در مساجد ما، در مراکز دینی ما، در دانشگاهایمان، همه جا.
امروز پس از عراق، افغانستان، چچن و فلسطین نوبت به بوسنی و هرزگوین و مسلمانانش رسیده است.
002 ::: پنج شنبه 86/5/11::: ساعت 10:23 صبح